کمر رستم هم زیر بار مشکلات«لیلا» خم میشود/ تراژدی زندگی پس از رسیدن به آرزوها
مشکلات «لیلا» آنقدر زیاد است که حتی برای بیان این مشکلات نیازی به ارائه یک گزارش به شکل توصیفی وجود ندارد؛ «بانوی بافنده معلول با پدری از کار افتاده و بیمار و مادری که سرپرست یک خانواده است».
به گزارش صحرانیوز ، چهل و سه سال است که ویلچر جای پاهایش را گرفته و صدای زواره های چرخ ها به «لیلا» این پیام را می دهد که چرخ زندگی خوب یا بد در گردش است و از این رو با هنر خود به مصاف مشکلات معیشت و اقتصاد زندگی رفته است.
اما بیماری و عارضه های مختلف چند سالی است که به سراغ این بانوی سیستانی استان آمده و کمر همتش که از «رستم دستان» به ارث برده زیر بار بیماری در حال خم شدن است.
در کنار این مشکلات زندگی گاهی طرح های نیمه تمام مسئولان هم مثل مسیر ورودی منزل، کار را برای رفت و آمد به بیمارستان برای لیلای گزارش ما سخت تر کرده است و وعده های دوساله دهیار روستا نیز به اعتبارات دولت گره خورده و دیگر سرانجام طرح های دولتی نیز گفتن ندارد و قابل پیش بینی است.
حالا در چنین شرایطی ویلچر برقی این بانوی معلول گلستانی که به همت حرکت خیرخواهانه جمعی از خیرین تهیه شده بود خراب شده است.
گرچه «لیلا» با مصاحبه با یکی از سایت های استان گلستان مورد توجه خیرین قرار گرفت و به آرزوی دیرینه اش یعنی رفتن به کربلا با همت رئیس دانشگاه آزاد اسلامی علی آباد کتول رسید اما زندگی لیلا تراژدی شده که صحنه مبارزه با بیماری و مشقت های آن در حال اکران است.
به صورت اتفاقی با مادر این بانوی گلستانی که چشمانش را عمل کرده بود در عیادت از یکی از بیماران آشنا شدیم و در گفتگوی چند کلمه ای متوجه شدم که چرخ گردون روزگار روی دیگر سکه زندگی را به این خانواده تحمیل کرده و بیش از گذشته نیاز است که به این خانواده از سوی مسئولان و خیرین مورد توجه قرار گیرد.
دغدغه هایی هم از سیل و سیلی آن داشتند که بر اثر سیلاب بخشی از منزل آنها خسارت دیده و با دستان خالی و بدهی برای اینکه رطوبت به لیلا آسیب نزند اقدام به مرمت آن کردند و از الطاف دولت برای تعمیر واحدهای مسکونی بی بهره ماندند، این موضوع را نیز پیش از این گزارش به سمع نظر متولیان رساندیم ولی گویا بنا نیست در این خصوص اقدامی شود چرا که تا به حال پاسخی در این باره ارائه نشده است.
از آنجا که «لیلا» هنرمند است و با هنر بافندگی امرار معاش می کنند به یکی از نهادهای مربوطه برای اعطای تسهیلات معرفی کردیم ولی آنها نیز بیان کردند که در حال حاضر معلولان در اولویت کار آنها قرار ندارند و شاید در ماه های آینده بتوانند اقدامی برای وی کنند.
این بانوی معلول گلستانی در گفتگو با ما از بهزیستی نیز گلایه مند بود که با وجود چندین عارضه و بیماری و هزینه های سنگین رفت و آمد به بیمارستان از روستای وحدت اسلامی آق قلا به گرگان تنها ۱۶۰ هزار تومان مستمری دریافت می کند و این میزان جوابگوی مشکلاتش نیست.
مشکلات لیلا آنقدر زیاد است که حتی برای بیان این مشکلات نیازی به ارائه یک گزارش به شکل توصیفی وجود ندارد، دختری بافنده معلول با پدری از کار افتاده و بیمار و مادری که سرپرست یک خانواده است که یا باید به فکر درمان خود باشد و یا اینکه باید غصه بیماری دخترش را به دوش بکشد که حتی برای بیرون رفتن از خانه با ویلچر با هنرمندی مسئولان نیاز به دو تا سه مرد تنومند دارد.
لیلا در گفتگو با شبستان بیان می کند که ۴۵ سال سن دارم و از دو سالگی دچار این عارضه شده و در حال حاضر تحت نظر ۵ پزشک است و ۱۵ سال است از بهزیستی ماهیانه مستمری دریافت می کند که این رقم در حال حاضر ۱۶۰ هزار تومان است.
وی یادآور می شود که هیج کمکی در این مدت برای حل مشکلاتش از سوی بهزیستی رقم نخورده است و تنها کمک های خیران است که مرهی بر دردهایش شده است.
این بانوی گلستانی بیان می کند، در حال حاضر ویلچر برقی که خیران خریداری کردند دو ماهه است که خراب شده است و علاوه بر آن این روزها باید چشمانش را نیز عمل کند که هزینه زیادی در بردارد و بهزیستی نیز می گوید پس از عمل هزینه ها پرداخت می شود ولی در چند مورد درمانی که داشته اینگونه هزینه ها پرداخت نشده است.
این بانوی گلستانی که دارای مدرک دیپلم است ۳۰ سال است که بافندگی می کند و بافندگی را بدون مراجعه به هیچ کلاسی یاد گرفته و توانسته پس از سالها مدرک آن را دریافت کند.
وی در خصوص وضعیت معیشتی و مشکلات خانواده می گوید: «پدرم ناراحتی ریه و حنجره دارد و مادرم سرپرست خانوار است که ۱۱ سال بیمار بود و در روزهای گذشته چشمانش را عمل کرده و توان انجام کار را ندارد».
این بانوی گلستانی که در حال حاضر با عارضه آسم رو به رو است بیان کرده که ماهانه بالغ بر ۶۰۰ هزار تومان هزینه های درمان وی می شود.
لیلا با بیان اینکه اگر مادرم نباشد شرایط من بسیار حاد می شود، می افزاید: «انتظار دارم مسئولان کمکی کنند من یک فرد از جامعه هستم و شرایط من خیلی سخت شده و تنها برای رفتن به بیمارستان از آق قلا تا گرگان باید ۱۰۰ هزار تومان کرایه بدهم».
وی که از بیماری چشم، اعصاب و آسم رنج می برد، یادآور می شود که مشکل ریوی نیز پیدا کردم و به این منظور در بیمارستان بستری شدم، آرزو دارم همه سالم و سلامت باشند، خواهش می کنم کمکی کنند تا شرایط من نیز بهتر شود.