تسلط ایران بر دیپلماسی ترامپ
ایالاتمتحده آمریکا از سوریه خارج شد و میدان را برای دشمنانش خالی گذاشت. سوریه ممکن است همان موقعیت پیچیدهای باشد که دولت ترامپ از آن دم میزند، جایی که ایالاتمتحده در گرفتن طرف ترکیه یا نیروهای کرد سوریه سردرگم بود. خیانت ترامپ به کردها شاید یک دلیل عمده داشت: «اینکه ترامپ نمیخواست در مقابل یکی از متحدان مهم ناتو قرار بگیرد.»
به گزارش صحرانیوز؛ به ادعای فارنپالیسی، مشکل اینجاست که خروج ایالاتمتحده از سوریه استثنا نیست بلکه بر عکس، تصمیمی در ادامه سیاست منفعل آمریکا در مواجهه با کارزار گسترده و فزاینده ایران در منطقه است. شاید بهخاطر حضور ترکیه، سوریه میدان مناسبی برای زورآزمایی آمریکا نباشد، یا شاید تاریخ مصرف رابطه ایالاتمتحده با کردهای سوریه در سال ۲۰۱۵ تمام شد، اما در رویارویی با ایران چطور؟ در اینجا نمیتوان به هیچکدام از این عوامل پیچیده دل خوش کرد. به گزارش پایگاه خبری دیپلماسی ایرانی به نقل از فارنپالیسی، ترامپ همواره ایران را از جمله بزرگترین تهدیدات برای منافع ایالاتمتحده در منطقه خاورمیانه معرفی میکند و کارزار فشار حداکثری را با هدف انقباض اقتصادی ایران پیش میبرد.
سابقه روابط دفاعی واشنگتن و عربستان سعودی به هفتاد سال میرسد و در سال ۱۹۸۰ بود که جیمی کارتر، رئیسجمهوری اسبق ایالاتمتحده بیانیه «دکترین کارتر» را بهعنوان سند تعهد واشنگتن در حفظ امنیت خلیجفارس اعلام کرد. با این حال بهرغم ماهیت آشکار تعهد بلندمدت ایالاتمتحده نسبت به امنیت خلیجفارس، واکنش ترامپ نسبت به تحرکات ایران بسیار شبیه به تردیدهایی است که در سوریه دیدیم. بین ماههای مه و سپتامبر، وزارت امورخارجه آمریکا، ایران را متهم به دست داشتن در ۴۰ حمله از جمله تهدید علیه آزادی ناوبری، تروریسم و گروگانگیری اتباع بیگانه کرده است. بهرغم اعتماد به نفس تازه ایران در افزایش شمار حملاتش، بازدارندگی ایالاتمتحده به طرز بدی فروریخته است. پاسخ به این حملات ادعایی تنها به تهدیدات کلامی از جمله پایان دادن یا نابودی ایران، افزایش تحریمهای اقتصادی، استقرار تسلیحات و اعزام نیروهای نظامی بیشتر به منطقه و اجرای حملات سایبری محدود شده است.
کاملا مشخص است که تهران به تحرکاتش ادامه میدهد و بازدارندگی ایالاتمتحده دیگر جواب نمیدهد زیرا ایران به درستی دریافته که خطر اجرای چنین تحرکاتی پایین است و ترامپ خواهان گزینه نظامی نیست. این اعتقاد وقتی تایید میشود که تنها چند روز پس از زلزله ژئوپلیتیک عبقیق (حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی)، ترامپ به طرح مکرون برای گفتوگو با ایران روی میآورد. مقامات سیاسی ایران دریافتهاند که آنها بر قدرتمندترین کشور دنیا مسلط شدهاند و این دستورالعمل حتی برای تحرکات خطرناکتر است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این پیام را دریافت کرده که تا وقتی سربازان یا شهروندان آمریکایی مستقیما هدف قرار نگیرند، احتمال استفاده از نیروهای نظامی توسط ایالاتمتحده بسیار کم است. یعنی بازدارندگی ایالاتمتحده بیمعنی است و خطر گسترش دسترسی ایرانیها و تهدید به جنگی فاجعهبار که حتی میتواند تا ایالاتمتحده هم کشیده شود بهطرز فزایندهای افزایش مییابد.
ایران توانمندیهای نظامی ایالاتمتحده را دستکم نمیگیرد، بلکه ترامپ را فاقد اراده لازم برای بهکارگیری آن میداند. این بازدارندگی را فقط با قدرت نظامی میتوان احیا کرد. در این مورد فهرست اهداف باید طولانی و گسترده باشد، از زیرساختهای حیاتی صنعت نفت ایران تا زیرساختهای موشکی، هوایی و دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و داراییهای نظامیاش در سوریه میتوانند در این فهرست باشند. هیچ جایگزینی برای استفاده از زور نیست. بیانیه اخیر ترامپ به روشنی نشان میدهد که «دکترین کارتر» همچنان به احیای بازدارندگی ایالاتمتحده و تعهدش به امنیت منطقه و منابع انرژی آن کمک میکند. اما سوال مهمتر اینجاست که چه مدت طول خواهد کشید و در این مدت ایران، بدون ترس از تلافی ایالاتمتحده، چه میزان خسارت بر منافع ایالاتمتحده و متحدانش وارد خواهد کرد؟ اگر حمله به عبقیق یکی از آن نشانهها باشد، جواب آن سوال این است که باید منتظر خسارتهای زیادی بود.