افشاگری‌ دیرهنگام یار غار احمدی‌نژاد

افشاگری‌ دیرهنگام یار غار احمدی‌نژاد

عبدالرضا داوری که سال‌ها عنوان «مشاور رئیس جمهوری» را یدک می‌کشید و همواره تلاش می‌کرد از این عنوان، اعتباری برای خود کسب کند، مدتی است که با اهداف نامعلوم شروع به انتقادهای شدید از رئیس سابق خود یعنی محمود احمدی‌نژاد کرده است.

به گزارش صحرانیوز ، داوری در تازه‌ترین اظهارات خود در گفت‌وگو با سایت «عصرایران»، ادعاهایی را علیه احمدی‌نژاد مطرح کرده است که به نظر می‌رسد از جهت شناخت حلقه احمدی‌نژاد و یاران او، مطالعه آن ضروری است. هدف از این اظهارات که درست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده، چندان مشخص نیست اما به هر حال می‌تواند تحلیلی از تفکر جریان احمدی‌نژاد و همچنین اخلاق سیاسی او و یارانش نظیر عبدالرضا داوری را به مخاطبان ارائه دهد.

در ادامه گزیده‌ای از این اظهارات را می‌خوانید:

* من در توئیت‌هایم به ماهیت فرقه‌گون جریان آقای احمدی‌نژاد اشاره کرده‌ام. در این ماهیت فرقه‌گون، رهبر فرقه دارای یک حریم قدسی می‌شود. من در سال‌های اخیر در جلساتی بوده‌ام که در آن جلسات آقای احمدی‌نژاد در تراز انبیا و اولیای الهی توصیف می‌شد و این توصیفات در حضور خود او مطرح می‌شد. در ذهن ما این نکته فرو رفته بود که هر انتقادی به آقای احمدی‌نژاد همسویی با اسرائیل و صهیونیسم است. چون شیمون پرز گفته بود باید کاری کنیم که بودن در کنار احمدی‌نژاد به ننگ تبدیل شود، ما بدون اینکه به فراز و فرود انتقادها دقت کنیم، با منتقدین احمدی‌نژاد مخالفت می‌کردیم.

* ما حتی انتقادها علیه احمدی‌نژاد را نمی‌خواندیم و راستش فکر می‌کردیم هر انتقادی که به سمت آقای احمدی‌نژاد روانه می‌شود، از یک کانون واحد صهیونیستی است و این منتقدین دشمنان امام زمان هستند و آقای احمدی‌نژاد هم نایب خاص امام زمان است.

* به نظر من آقای احمدی‌نژاد چهره‌ای است با سیاست‌ورزی به شدت معوج و پرخطا که صحنۀ سیاست ایران را به جهت رویکردهای افراطی‌اش در بعضی محورها، از حالت تعادل خارج می‌کند.

* آقای احمدی‌نژاد خودش را در جایگاه ولیّ خدا یا حداقل در جایگاه «نایب خاص» می‌بیند. ایشان الان خبر از «ظهور صغری» می‌دهد. تا حالا چنین حرفی را به این صراحت نگفته بود.

* در دفتر ولنجک، اتاق‌ من و آقای دکتر عبدالرضا شیخ‌الاسلامی کنار هم بود. در شهریور ۱۳۹۹ یک روز با آقای شیخ‌الاسلامی وزیر رفاه در دولت اول احمدی‌نژاد صحبت کردم و به ایشان گفتم احتمال تایید صلاحیت آقای احمدی‌نژاد تقریبا منتفی است و به دکتر شیخ‌الاسلامی پیشنهاد دادم شما روی کاندیداتوری خودتان تامل کنید. اما آقای شیخ‌الاسلامی به خاطر همین شرایطی که آقای احمدی‌نژاد ایجاد کرده که کسی نتواند در کنارش در فضای سیاسی موثر باشد، از پیشنهاد من مضطرب شد. منظورم این است که این اختلافات از مدت‌ها قبل شکل گرفته بود و الان که نظرات انتقادی‌ام را علنی کرده‌ام، این اختلاف نظر برای اطرافیان آقای احمدی‌نژاد اصلا عجیب نیست.

* من در جلسات حضور داشتم و می‌دانستم آقای احمدی‌نژاد با چه ادبیات و عباراتی راجع به حاج قاسم صحبت و قضاوت می‌کند. وقتی آن پیام توام با تجلیل را از آقای احمدی‌نژاد خواندم، دود از سرم بلند شد! یعنی از دوگانگی‌ای که ایشان در درون و بیرونش دارد، حیرت کردم.

* احمدی‌نژاد طرحی در ذهنش است که بر اساس این طرح جمهوری اسلامی به زودی فرو می‌پاشد و مانند شوروی سابق که غرب از یلتسین استفاده کرد، الان هم جهان غرب از ایشان (احمدی‌نژاد) استفاده می‌کند و یک یلتسین ایرانی در دوران پس از جمهوری اسلامی متولد می‌شود! این تحلیل آقای احمدی‌نژاد است.

* احمدی‌نژاد از اواخر سال ۹۶ به بعد، مرتبا به ما می‌گفت جمهوری اسلامی سه ماه، حداکثر شش ماه دیگر سقوط می‌کند. حتی در اواخر سال ۹۹، وقتی که بحث انتخابات مطرح بود و من انتقاد می‌کردم از کنش آقای احمدی‌نژاد، آقای بقایی به من گفت اصلا ببین جمهوری اسلامی به انتخابات می‌رسد؟ یعنی تلقی‌شان این بود که جمهوری اسلامی تا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ سقوط می‌کند!

* آقای احمدی‌نژاد هم اعتقادش این است که جمهوری اسلامی نظام پایداری نیست و سقوط خواهد کرد. این آقایان سه احتمال را برجسته می‌کردند برای سقوط نظام: احتمال اول فوت رهبری بود و یکی از اخباری که همیشه در محافل خاص آقای احمدی‌نژاد دنبال می‌شود، وضعیت سلامتی رهبری است. حملۀ آمریکا به ایران را هم عامل فروپاشی می‌دانستند و به شدت اخبار مربوط به حملۀ احتمالی را دنبال می‌کردند. می‌گفتند اگر آمریکا حمله کند و زیرساخت‌ها را بزند، یعنی آب و برق قطع شوند، این نقطۀ آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی خواهد بود. عامل سوم  آشوب‌های اجتماعی است. یکی از اخباری که ما با آقای احمدی‌نژاد به طور روزانه در اتاق ایشان مرور می‌کردیم، اخبار بورس بود. سقوط بورس که می‌توانست نارضایتی اجتماعی ایجاد کند و مردم را به کف خیابان بیاورد، یکی از اخبار مورد علاقۀ آقای احمدی‌نژاد بود. اینها مرتبا بدهی دولت به بانک‌ها را دنبال می‌کردند و فلاکت اقتصادی را نه فقط زمینه‌ساز آشوب‌های اجتماعی، بلکه وزنه‌ای می‌دیدند که می‌تواند اینها را در الاکلنگ قدرت بیاورد بالا.

* آقای احمدی‌نژاد در منشور بهار گفته است که رابطۀ امام زمان با همۀ انسان‌ها، رابطه‌ای یکسان است. ایشان از این مدعا می‌خواهد نتیجه بگیرد که “نیابت عام” وجود ندارد. می‌دانید که پایۀ تئوری ولایت فقیه این است که روحانیان و فقها «نیابت عام» دارند. حکومت دینی از همین نیابت عام استخراج می‌شود. احمدی‌نژاد سعی کرد با نیروهایی که با اصل ولایت فقیه تضاد یا زاویه دارند، ارتباط برقرار کند. من خودم در چند مورد از طرف آقای احمدی‌نژاد با عده‌ای از نیروهای سیاسی صحبت کردم. مثلا با آقای تاج‌زاده یا اعضای جبهۀ ملی و اعضای نهضت آزادی. من تلاش کردم نظر این افراد را نسبت به رویکرد آقای احمدی‌نژاد جلب کنم. هر چند که موفق نشدم.

* آقای احمدی‌نژاد با نفی «نیابت عام» می‌خواست قرائتی مهدوی و آخرالزمانی از حکومت دینی ارائه و با این قرائت به نظریۀ ولایت فقیه حمله کند.

* آقای احمدی‌نژاد از یک نظر فرد زیرکی است. من معتقدم احمدی‌نژاد، مشایی را برجسته کرد تا مشایی ضربه‌گیر او باشد. یعنی حواس‌ها متوجه آقای مشایی شود تا خود احمدی‌نژاد آسیب نبیند. احمدی‌نژاد از مشایی به عنوان سپری در فضای سیاسی استفاده کرد.

* احمدی‌نژاد اخیرا در عید نیمه شعبان به صراحت اعلام کرد که امام زمان چند سال است که ظهور کرده و منتظر تصمیم و ارادۀ ماست. این یعنی احمدی‌نژاد به «ظهور صغری» و «نیابت خاص» باور دارد. وقتی او می‌گوید امام زمان ظهور کرده، یعنی افراد معدودی با امام زمان در ارتباطند. شما این مدعا را بگذارید در کنار سخنرانی‌ای که احمدی‌نژاد چند روز قبل از نیمۀ شعبان ایراد کرد. در این سخنرانی احمدی‌نژاد گفت جهان دارد احمدی‌نژادی می‌شود. منظور او از احمدی‌نژادی‌شدن، بهار انسانی است. کد «بهار انسانی» در گفتارهای احمدی‌نژاد هم یعنی امام زمان. یعنی احمدی‌نژاد در اینجا یک همسانی بین خودش و امام زمان برقرار می‌کند!

* تصویری که در جلسات خصوصی ترسیم می‌شود این است که خود آقای احمدی‌نژاد ولیّ خداست!

* ایشان به مهدویت حول محور خودش اعتقاد دارد. به نظرم ایشان دچار یک نوع بیماری اختلال روانی است و از نوعی توهم رنج می‌برد که اخیرا یکی از روانشناسان کشور هم به این موضوع پرداخت.

* من چند سال است آقای احمدی‌نژاد را از نزدیک می‌شناسم اما عبارت «ولیّ خدا» را اولین بار آذرماه سال گذشته شنیدم و شوکه شدم. در جلسه‌ای که با آقای احمدی‌نژاد و بقایی داشتم، آقای بقایی این عبارت را در توصیف احمدی‌نژاد به کار برد و احمدی‌نژاد هم هیچ واکنشی نشان نداد. یعنی بیماری ناشی از توهم ایشان در طول زمان تشدید شده است.

* آقای احمدی‌نژاد مطلقا اهل مطالعه نیست. داده‌هایی که ایشان در سخنانش ارائه می‌کند، برگرفته از متون کلاسیک اقتصادی و فلسفی نیست. ایشان این داده‌ها را از دیگران می‌شنود و بیان می‌کند. برای همین گاهی در بیان عبارات و کلمات دچار خطای فاحش می‌شود. مثلا نمی‌داند کجا بگوید مارکسیسم، کجا بگوید مارکسیست. یا اخیرا احمدی‌نژاد یک جلسۀ شعرخوانی حافظ برگزار کرد و آنجا معلوم شد تفاوت ملَک و ملِک را نمی‌داند. آن مصرع مشهور حافظ را این طور خواند: من ملِک بودم و فردوس برین جایم بود. بعد با این مایه از سواد، نشسته شعر حافظ را معنا می‌کند. واقعیت این است که من از موضع اقتصاد سیاسی جذب ایشان شدم اما هر چه جلوتر آمدیم، دیدم رویکردهای عجیب ایشان در حوزه‌های اعتقادی، به اقتصاد سیاسی‌ مد نظرش هم دارد لطمه می‌زند. یعنی عملاً آن را به حاشیه می‌برد.

* جلسه‌ای بود در منزل آقای بقایی. من و آقای بقایی و آقای احمدی‌نژاد حضور داشتیم. بحث راجع به انتخابات آمریکا بود. آقای احمدی‌نژاد تحلیلش این بود که اگر بایدن پیروز شود، اصلاح‌طلبان در ایران قوی می‌شوند و در این صورت نظام و رهبری و سپاه نیرویی ندارند که آن را جلوی اصلاح‌طلبان بگذارند؛ بنابراین مجبورند راه را برای من باز کنند. احمدی‌نژاد پیروزی بایدن را به نفع خودش می‌دانست. حدود چهل دقیقه بحث کردیم. من به آقای احمدی‌نژاد گفتم اگر نظام همین امروز آقای مهندس موسوی را از حصر بیرون بیاورد، او را به شما ترجیح می‌دهد؛ آقای خاتمی و آقای روحانی که جای خود را دارند و به طریق اولی بر شما مرجح خواهند بود. واقعا هم به نظرم جمهوری اسلامی فرسنگ‌ها از احمدی‌نژاد دور شده و من واقعا تایید صلاحیت مهندس موسوی را محتمل‌تر از تایید صلاحیت احمدی‌نژاد می‌دانم. این تحلیل را بیان کردم ولی احمدی‌نژاد نظرش این بود که پیروزی بایدن موجب تایید صلاحیت خودش در انتخابات ریاست جمهوری می‌شود. بحث به درازا کشید و آقای بقایی به من گفت چرا شما اینقدر با آقای احمدی‌نژاد چالش می‌کنی؟ و بعد بقایی به من گفت ایشان در جایگاه انبیا و اولیای الهی است و ما فقط باید از ایشان تمکین کنیم و شما هم تمکین کن. من هم گفتم من چنین اعتقادی ندارم که بخواهم به آقای احمدی‌نژاد این طور نگاه کنم. به هر حال بقایی جلوی خود احمدی‌نژاد چنان حرفی زد و احمدی‌نژاد هم متاسفانه هیچ واکنشی نشان نداد.

* در اینکه آقای مشایی اهل نمازهای مستحبی و عبادت و تهجد است، تردیدی ندارم. خودم این را دیده‌ام. اما اینکه این تهجد در یک چارچوب خاصی باشد، خبر ندارم. من در این حوزه‌ها صحبتی نکرده‌ام با آقای مشایی.

* بسیاری از نخبگان را ما آوردیم پای کار آقای احمدی‌نژاد. احمدی‌نژاد می‌خواهد سرنوشت این کشور را در دست بگیرد. اینجا دیگر بحث رفاقت و حوزۀ شخصی نیست. من تا وقتی که در تلاش بودم دیدگاه‌های عمومی احمدی‌نژاد را با حوزۀ خصوصی و شخصی‌اش به هم نزدیک کنم، ساعت‌ها با ایشان بحث کردم. ولی دیدم این بحث‌ها هیچ فایده‌ای ندارد و ایشان در حوزۀ خصوصی و شخصی‌اش گفتار و رفتار خاصی دارد و در حوزۀ عمومی گفتار و رفتار دیگری دارد. این حقیقت باید به جامعه گفته شود.

* آقای بقایی تصویری که از خودش ارائه داده، کاملا خلاف واقعیت است. چند شب قبل، کسی در کلاب هاوس از من پرسید که بقایی گفته بیستم هر ماه اگر از دوستانم پول قرض نکنم، زندگی‌ام نمی‌چرخد. اما من به عمارت آقای بقایی در آبسرد رفته‌ام و از زندگی شخصی ایشان خبر دارم. درآمدهای ایشان را از محل تجارتخانه‌ای که در میدان رسالت دارد، می‌دانم. این خیلی زشت است که ما بگوییم ما بسیار پاکدست هستیم و اصلا چیزی برای خوردن نداریم ولی چندین خانه و ماشین داشته باشیم. آقای بقایی دو تا خانۀ ویلایی در تهران دارد. یعنی منزلش آپارتمان نیست. آقای بقایی برای دو تا همسرش دو تا خانۀ ویلایی دارد و یک ویلا هم در آبسرد دارد.

* من اگر با اطلاعات امروزم برگردم به سال ۸۸، ممکن است جور دیگری تصمیم بگیرم.

* ما حتما اشتباه کردیم. ما حتما باید از جامعه عذرخواهی کنیم. من خودم شخصا بابت آن کنش فرقه‌ای و سال‌ها حمایت چشم‌بسته از آقای احمدی‌نژاد، از مردم ایران عذرخواهی می‌کنم. من یکی از پایه‌های پروپاگاندای احمدی‌نژاد بودم. تا قبل از اینکه من به تیم آقای احمدی‌نژاد اضافه شوم، بسیاری از رسانه‌ها حاضر نبودند با احمدی‌نژاد مصاحبه کنند. فاکس نیوز چطور آمد با آقای احمدی‌نژاد مصاحبه کرد؟ این موارد ناشی از ظرفیت‌های شخصی من بوده. من این ظرفیت‌ها را متاسفانه در این چارچوب فرقه‌ای به کار گرفتم و به ترویج افکار احمدی‌نژاد کمک کردم.
شاید برخی از جوانان به علت همین تلاش‌های بنده جذب فکر انحرافی آقای احمدی‌نژاد شدند. من در قبال این افراد مسئولم و در حد توانم باید این راه طی‌شده را جبران کنم و این را برای خودم یک تکلیف اجتماعی می‌دانم.

* من هیچ حکمی ندارم و این از بداخلاقی‌های اطرافیان آقای احمدی‌نژاد است که چون پاسخی برای انتقادها ندارند، بنده را متهم می‌کنند به همکاری با نهادهای امنیتی. این‌ها اتهامی می‌زنند که هیچ کس نمی‌تواند این اتهام را از خودش رفع کند. من چطور می‌توانم این اتهام را رفع کنم؟ این آقایان پاسخی به نقدها ندارند و برای اینکه بدنۀ نیروهای اجتماعی‌شان ریزش نکند، منتقد خودشان را به نهادهای امنیتی منتسب می‌کنند. کما اینکه منتقدین را به اسرائیل و آمریکا و صهیونیسم منتسب می‌کردند. این اصلاً شیوۀ این فرقه است.

* آقای احمدی‌نژاد مجموعه‌ای از تناقضات است. احمدی‌نژاد بسته به موقعیت خودش و نسبتش با کانون‌های قدرت، سیاست‌ورزی‌اش تغییر می‌کند. ایشان در شورای عالی امنیت ملی با آقای علی لاریجانی درگیر شد و او را برکنار کرد اما در سال ۸۷ از آقای لاریجانی برای کسب ریاست مجلس، در رقابت با حداد عادل، حمایت کرد. یعنی تیم خودش را روانۀ مجلس هشتم کرد تا علی لاریجانی رئیس مجلس شود. بعد دوباره با همین آقای لاریجانی دچار مشکل شد.

* احمدی‌نژاد در نسبت با آمریکا و اسرائیل و عربستان هم این طور است. امروز در چارچوب پروژۀ «یلتسین ایرانی» لازم می‌بیند که به این کشورها سیگنال مثبت بدهد تا به زعم خودش با حمایت این کشورها بتواند پرچمدار تغییر سیاسی در ایران شود.

* آقای احمدی‌نژاد دچار یک نفاق پیچیده است. آشکارشدن این موضوع برای هر کسی زمان خاص خودش را لازم داشته.

* آقای احمدی‌نژاد محصول یک باند قدرت است. وقتی گروه‌ها و سازمان‌های شفاف و پاسخگو در عرصۀ سیاست حضور ندارند، باندهای قدرت در اتاق‌های تاریک چهره‌هایی را برای جامعه برجسته می‌کنند.